90/2/17
12:0 ص
<!-- /*
هدایت نقد جامعه را از اینجا شروع می کند که به دلیل نبود ازادی در جامعه و محدودیت و بسته بودن دست و پای انان به دلیل دینداری خرافی و دلبستگی به قضا و قدر اجباری و تحمیل از سوی مذهبیون جامعه , انسانها در تلاشند نا مرهمی برای زیباییی گم شده درونی خود بیابند و در نهایت دل به خرافات می بندند و خود را به رنگ و صبغه دینی در می اورند . توپ مرواری در واقع تمثیلی از همین باور های اغشته به خرافات جامعه ایرانی است که از ورود اعراب به ایران تا امروز شکل گرفته است . همه گروههای این جامعه بخصوص دختر های در خانه مانده و خاله شلخته ها برای گرفتن حاجات خود به سوی این توپ مرواری ها و امثال ان می روند و با بستن خود به ان ابزار اهنی و یا مالش خود به ان و یا بستن مریض های خود به ان , ارزوی دفع مرض دارند که هدایت در این جا نقش علم را در جامعه ایران رو به زوال می بیند و علم همچنان که در کتاب حاج اقا سودی ندارد و فقط پول ارزش والایی دارد در این جامعه رو به افول نقد و بررسی می شود . از دید هدایت جامعه ایران جامعه ای علم گریز است و دلیل گرایش به خرافات و هین امر است . هدایت در نیم قرن پیش قاطعانه با قلم مقدس خود بر خرافات تازید و انها را همچون طاعونی برای ان جامعه دانست . او اجتماعی را در توپ مرواری به تصویر می کشد که تمام تار و پود وجود انسانها با خرافات مذهبی دروغین و پرستش واهی دین اغشته شده است و جالب اینجاست که انها هم این را باور دارند و غافلند که ریشه این باور چیست .
این جامعه به دلیل چنین باورهای پوچی از اصل و ریشه خود فراموش کرده اند , ریشه و اصالتی که هدایت ان را به روشنی در نمایشنامه(( پروین دختر ساسان))و ((بوف کور)) و بقیه اثارش به شکل معجزه اسایی سمبلیک وار ارایه می کند.
اینها تمام درد و رنج هدایت و زخمهای بیدرمان وجود اوست . در حقیقت کلید اصلی ورود به بوف کور همین مطلب است که هدایت سالهای متمادی خون دل خورد تا از بحران انسانی در این جامعه جلوگیری کند .
در این کتاب نگاهی هم به ورود دین اعراب به اندلس در اسپانیا می کند . دینی که به زور به انها تحمیل شد و انها هم ان را پس از مدتی بالا اوردند و نپذیرفتند . انها مسلمانا ن را از کشور خود بیرون کردند و مذهب خرافی انها را که به قول هدایت معجون و مخلوطی امیخته با خرافات , مرده پرستی , گریه و زاری , مدح و چاپلوسی , سنگ پرستی , پرستش اموات و قبر ها بودند , را اجازه نداند تا در جان و دل مردم رسوب کند .
از نظر مردم اسپانیا, دین انها مخالف با ازادی بشر و برای حقوق بشر در ان جایی دیده نمی شد . ............ ادامه دارد .
حسین هوشیار ساکن خراسان رضوی و شهر رشتخوار هستم . این وبلاگ را تقدیم تمامی علاقه مندان به صادق هدایت مینمایم . امیدوارم که از مطالب ان لذت ببرید.