سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

90/2/15
12:0 ص

<!-- /*

    حسین هم البته مثل باباش بود . منتهی این یک درس خوانده احمق بود . مگر سمیرا -دختر همسایه – چه عیبی داشت . یک خانه زن بود .

 عشق مهناز هم که چند سالی در دلش افتاده بود . اولین عشق پاک زندگیش بود .   عشق مهناز قابل پرستش بود . در همان روستایی که درس می داد , دانش اموز ش بود . عشق او در طول سالها بوجود امد و   ریشه دواند د ر وجودش . عشق اسمانی تمام عیار . ولی انقدر نادان بود که عشقش را دلش نگهداشت و خفه کرد . بروز نداد . اصلا کور بود . دلش در خانه مهندس بود . به کسی جز انها فکر نمی کرد . اصلا برایش مهم نبود   کدام یکی ؟ چند تا دختر چاق و تپل و سبیلو مثل مهندس . همین سارا خشک بود . چند خانم معلم را هم همکارانش پیشنهاد دادند ولی کو عقل ؟ عشق مهناز در ان جهنم دره هایی که تدریس می کرد برایش نور و روشنایی بود .

 مهناز زیبا   و خوش هیکل بود . باوقار و اصیل . باادب و فروتن. با تمام وجودش عاشق حسین بود . اخه چرا کسی را حداقل همان خانم مدیر مدرسه را برای خواستگاری مهناز    نفرستادی ؟ فکر حسین تمامی نداشت . اسم مهناز , حتی پس از چند سال هنوز دلش را گرم می کرد . مگر مهناز چش بود؟ یک الهه زیبایی . تمام زندگیت را نور می داد . اصلا خدا درست کرده بود . به حرف خدا هم نکردی . ای کله شق. چرا در همان تابستان که به روستا برگشتی پدر و مادرت را به خواستگار ی مهناز نفرستادی ؟

     از چی می ترسیدی ؟ یا عاشق ندیده نوه خاله های بابات بودی ؟ اونا حتما مثل بابات بودند . یا دلت می خواست اسم یک مهندس قلابی روی زندگیت سایه می افکند . ؟ برو سرت رابزن به سنگ دیوار اشپزخانه .

 یا چون پدر سارا پول دار بود , انسان کامل زندگی بود و یک سوپر من در زندگی ات می شد . ؟ چرا به حرف پدرت گوش کردی ؟ چرا از اقوامش   خواستگاری می کردی ؟ تو که با پدرت سر سازش نداشتی چطور می توانستی با اقوام او زندگی کنی ؟یا می خواستی بگویی که چون یک لیسانس داری , باید دختر رییس جمهور را بگیری ؟ فکر گذشته ها باز دوباره به جان و دل حسین افتاد . مغز کوچکش اصلا کار نمی کرد .

 خود را نشناخته بودم . انسان شناس نبودم . اهل مشورت هم که اصلا و ابدا. مثل پدر مرحومم بود م . لجباز و یکدنده و لجو ج . این افکار داشت مثل سرطان بر تمام اعضای حسین می دوید .خوره ای بود بر جان و دلش . زخمهای زندگیش داشتند جا وا می کردند. سینه پر از دردش را داشت از تیرهای   زهر دلخون   صاف می کرد . باز روباره به یاد   روز ی افتاد که می خواستند به خواستگار یدختر مهندس بروند . همان روز هم عروسی خواهرش خدیجه بود . می خواستند او را هم به مشهد ببرند . با مهندس هم قرار گذاشته بودند . حسین دم درب خانه ایستاده بود . مینی بوس هم کنا ر درب بود . زنها داخل می شدند .      

  

  سید حسن همسایه روبرویی انها از کوچه می گذشت . خبر ازدواج حسین با دختر مهندس هم در ده پیچیده بود . سید حسن با کلاه سبز و صورت گود افتاده   جلو امد . با حسین احوال پرسی کرد . او را به کنار ترانز برق کشید و با هم گرم اختلاط شدند. 

 


مشخصات مدیر وبلاگ
 
حسین هوشیار[6]
 

حسین هوشیار ساکن خراسان رضوی و شهر رشتخوار هستم . این وبلاگ را تقدیم تمامی علاقه مندان به صادق هدایت مینمایم . امیدوارم که از مطالب ان لذت ببرید.


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
خیام و هدایت 2 ، سایه شناسی بوف کور 3 ، هدایت و اخوان 2 ، ادای دین به صادق هدایت 1 ، ادای دین به صادق هدایت 2 ، بررسی (( توپ مرواری هدایت 2)) ، بوف کور (( دژ مستحکم هدایت 2)) ، بوف کور هدایت ((دژ مستحکم هدایت)) 1 ، بوف کورشناسان ، خودکشی مقدس هدایت 1 ، خودکشی مقدس هدایت 2 ، سایه شناسی بوف کور 4 ، سایه شناسی بوف کور 5 ، سایه شناسی ىر بوف کور ، سایه ها در بوف کور 1 ، شعر اخوان ثالث در رثای هدایت 1 ، شعر شاملو در رثای هدایت1 ، صادق هدایت و سپهری 3 ، صادق هدایت و سهراب سپهری ، صادق هدایت و سهراب سپهری2 ، صادق و خیام 3 ، صادق و خیام نیشابوری 1 ، صادق و خیام نیشابوری 2 ، نقد (( توپ مرواری هدایت)) 1 ، نقد (( علویه و پروین هدایت)) 2 ، نقد (( علویه و پروین)) 2 ، نقد ((البعثه الاسلامیه الی البلاد الفرنجیه))2 ، نقد علویه و پروین 3 ، نقد((البعثه الاسلامیه)) هدایت 3 ، نقد((البعثه الاسلامیه...))صادق هدایت 2 ، نقدی بر (( علویه خانم و پروین دختر ساسان )) صادق هدایت 1 ، نقدی بر داستان (( بجه مردم ))ال احمد 4 ، نقدی بر داستان ((بچه مردم ))ال احمد ، نقدی بر داستان ((بچه مردم ))ال احمد3 ، نقدی بر سه تار ال احمد 1 ، نقدی بر مدیر مدرسه ال احمد1 ، نقدی بر کتاب((البعثه السلامیه الی البلاد الفرنجیه)))1 ، نقدی بر(( مدرسه ال احمد)) 2 ، نقدی کوتاه بر (( سه تار ال احمد)) 2 ، نقدی کوتاه بر داستان ((بچه مردم )) ال احمد ، هدایت و اخوان 1 ، خیام و هدایت 3 ، خیام و هدایت,فقه و فقه در اثار انان ، دنباله شعر اخوان ثالث در رثای هدایت 2 ، دنباله شعر شاملو در رثای هدایت 2 ، ر مان دختر مهندس 16 ، رمان (( دختر مهندس)) 15 ، رمان (( دختر مهندس))8 ، رمان ((دختر مهندس ))1 ، رمان ((دختر مهندس ))2 ، رمان ((دختر مهندس ))6 ، رمان ((دختر مهندس)) 10 ، رمان دختر مهندس, 14 ، رمان((دختر مهندس)) 12 ، رمان((دختر مهندس))11 ، رمان((دختر مهندس))13 ، رمان((دختر مهندس))3 ، رمان((دختر مهندس))4 ، رمان((دختر مهندس))5 ، رمان((دختر مهندس))9 ، رمان((دختر مهنس))7 ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ