90/2/14
12:0 ص
<!-- /*
هدایت در داستان پروین تسلط خود را به فرهنگ عرب و مذهب خرافی انان به نحو زیبایی ابراز می کند .
خلق چهره های زنان در اثار وی بی نظیر است و در داستان کوتاه ابجی خانم نیز که از لحاظ شخصیتی با علویه تشابهاتی دارد نیز این امر اشکار است .
این دو داستان دو پرده متفاوت از یک نمایشنامه هستند , اما در طولانی مدت روی صحنه می ایند . صحنه اول پروین نقش خود را بازی می کند و در پرده دوم علویه به روی صحنه می اید . دو داستان کوتاه از دو تمدن بزرگ , زرتشت و اسلام .
شخصیت پروین متنفر از عرب و قتل و کشتار ایرانیها توسط انهاست . او ارزو می کند که ای کاش بچه بود و این روزهای قتل و کشتار را نمی دید . هر چند در این نمایشنامه افراد دیگری نثقش خوبی باز ی میکنند اما نقش پروین به نحو شاهکارانه ای توسط هدایت پرداخته می شود . بر عکس پروین , در داستان علویه شخصیت اصلی داستان خود اوست . علویه زنی دروغگو , فاحشه , زبان باز , پرخاشگر , معرکه گیر , جنگره , بد زبان, هزار رنگ و بوقلمون صفت است . در هر موقعیتی رنگ عوض می کند و نقش خود را با مکاری تمام ایفا می کند .
در این داستان هدایت قصد دارد تا تاثیر خرافات و چرندیات مذهبی را بعد از ورود عرب بر این
حسین هوشیار ساکن خراسان رضوی و شهر رشتخوار هستم . این وبلاگ را تقدیم تمامی علاقه مندان به صادق هدایت مینمایم . امیدوارم که از مطالب ان لذت ببرید.