90/2/14
12:0 ص
<!-- /*
نگاهی کوتاه به داستان ((بچه مردم )) جلال ال احمد
تصویر گری زنان در داستان های کوتاه جلال و صادق هدایت هر کدام بیانگر موقعیت زنان ان جوامع است . در داستان کوتاه بچه مردم , جلال زنی را به تصویر می کشد که از شوهر قبلی اش با یک پسر سه ساله جدا شده است و شوهر دیگری گرفته و شوهر جدیدش بچه را هم نمی خواهد و به قول مرد نمی خواهد پس مانده یک نفر دیگر را سر سفره اش ببیند. در بخش اول داستان یک کشمکش درونی , نگرانیها ی زن را بیرون میریزد . زنی که امنیت برای زندگی اینده ندارد و در یک جامعه سنتی و بسته زندگی میکند و حتی نگران است که اگر این شوهر ش هم او را طلاق دهد چه باید بکند . ارایه تصویر مردان بی وفا نیز در این داستان فشرده بسیار خوب ارایه شده است .
مردانی که از زن شهوترانی ,بچه دار ی پخت و پز , همبستری و زاییدن چیزی انتظار ندارند و حقوق زنان را با خشونت تمام زیر پا می گذارند .
از نظر مردان این جامعه زن حقوق اجتماعی ندارد و باید فقط چشم و گوش بسته بماند و رختخواب مرد را گرم کند و مردان هم هر موقع که خواست هر بلایی سر زن بیاورد .
در این داستان اینده تیره و تار و مفلوک زنی به تصویر کشیده می شود که اگر بچه شوهر قبلی اش را گم و گور نکند سرنوشت سیاهی در انتظارش خواهد بود . زن دایم نگران تلقینات منفی است که از طرف جامعه به دور او کشیده می شود و او را محدود تر و نگران تر می کند .
زن حتی از بردن بچه خود به نهاد های اجتماعی مثل شیرخوار گاه و یتیم خانه ترس دارد و از بی ابرو کردن خود توسط مامورین انجا نیز هراس دارد
حسین هوشیار ساکن خراسان رضوی و شهر رشتخوار هستم . این وبلاگ را تقدیم تمامی علاقه مندان به صادق هدایت مینمایم . امیدوارم که از مطالب ان لذت ببرید.