90/2/18
12:0 ص
<!-- /*
صادق هدایت ,خیام و فقه و فقیهان
خیام و صادق هدایت از متفکرین و فیلسوفانی هستند که در اثار خود روی خوشی به علم فقه و تعالیم انان نشان نداده اند . خیام در این راه پیشگام است و از دید وی دل بستن به وعده و وعیدهای بهشت و دوزخ و حوری و پری چیزی جز تباهی زندگی در خود ندارد و نباید به پیام های انها دل بست و زندگی گرانبها را نابود کرد .
تقریبا می شود این جور اظهار نظر کرد که درد فلسفی –اجتماعی هدایت را خیام نیشابور در او ایجاد نمود .
((ناامدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه می کشیم نایند دگر))
دردی که در هدایت ریشه دواند و او را تا سر حد یک قدیس و یک مصلح اجتماعی پیش برد برگرفته از افکار خیام است .البته در هدایت چنان درد عمیقی بود که تبدیل به زخم های روحی شد که روح او را ذره ذره اب کرد و نتیجه اش شاهکار عظیم ((بوف کور )) بود . کلید ورود به این اثر بی نظیر بی شک در رباعیات خیام هم موجود است , چرا که تاثیر ژرف خیام بر هدایت در این شاهکار ادبی دیده می شود . یعنی مطالعه عمیق اشعار خیام توسط هدایت و نقد و بررسی انها او را به ژرف اندیشی در این ابر مرد راستین واداشت و در بوف کور این افکار به نهایت خود رسید .
خیام اعتقادی به فقیهان و تعالیم انها نداشت . او به افکار و عقاید انها با شک و تردید نگاه می کرد و حرفهای انها را شعاری پوچ و بی معنی می دانست . خیام در رباعیات بی همتای خود نهایت بیزاری را از علم فقه و بیان می دارد .
((تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که امد زبهشت))
هدایت هم در این انتقاد بر زرق و ریا و سالوس در تمام اثارش دست خیام را از پشت بست............ادامه دارد .
حسین هوشیار ساکن خراسان رضوی و شهر رشتخوار هستم . این وبلاگ را تقدیم تمامی علاقه مندان به صادق هدایت مینمایم . امیدوارم که از مطالب ان لذت ببرید.