سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

90/2/30
12:0 ص

<!-- /*

 چه نقشی می زدست ان خوب.

 به مهر مردمی یا خشم یا نفرت.

 به شوق و شور یا حسرت

 دگر بر خاک یا افلاک روی جاده نمناک.

 دگر ره مانده تنها با غمش در پیش ایینه

 مگر ,ان نازنین عیار وش لوطی؟

 شکایت میکند زان عشق نافرجام دیرینه.

 وزاو پنهان,به خاطر میسپارد گفته اش طوطی.

 کدامین شهسوار باستان می تاخته چالاک ؟

 فکنده صید بر فتراک روی جاده نمناک.

 هزاران سایه جنبد باغ را , چون باد بر خیزد.

 گهی چونان ,گهی چونین.

 که میداند چه می دیدست ان غمگین ؟

 دگر دیریست کز این منزل ناپاک کوچیدست .

 و طرف دامن از این خاک بر چیدست .

 ولی من نیک میدانم.

 چو نقش روز روشن بر   بر جبین غیب می خوانم.

 که او هر نقش می بسته ست,یا هر جلوه می دیده ست

 نمی دیده ست چون خود پاک روی جاده نمناک.

 

 

  

 


90/2/30
12:0 ص

<!-- /* 

شعر اخوان ثالث در رثای هدایت

 اگر چه حالیا دیریست کان بی کاروان کولی

 ازین دشت غبارالود کوچیدست

 و طرف دامن از این خاک دامنگیر برچیدست

 هنوز خویش می پرسم ,گاه

 اه

 چه می دیدست ان غمناک روی جاده نمناک؟

 زنی گم کرده بوی اشنا, واواز دلخواهی؟

 سگی ناگاه دیگر بار

 وزیده بر تنش گمگشته عهدی مهربان با او

 چنان چو پار یا پیرار

 سیه روری خزیده در حصاری سرخ.؟

 اسیری از عبث بیزار و سیر از عمر

 به تلخی باخته دارو ندار خویش را در قماری سرخ

 و شاید هم درختی ریخته هر روز همچون سایه  در زیرش

 هزاران قطره خون بر خاک روی جاده نمناک

 چه نجوا داشته با خویش؟                                     

 پیامی دیگر از تاریکخون سودازده کافکا؟

 درفش قهر, نمای انتقام ذلت عرق

 یهودی از نظام دهر

 لج اندر لج , لج اند ر خون و خون در ذهر

 همه خشم و همه نفرین ,همه درد و همه دشنام

 درود دیگری بر هوش جاوید قرون   و حیرت عصیانی اعصار,

 ابر رند همه افاق , مست راستین خیام.

 تفوی دیگری بر عهد و هنجار عرب , یا باز

 تفی دیگر به ریش عرش و بر ایین این ایام.

 


90/2/29
12:0 ص

 

رمان دختر مهندس 16

 و دایم در گوش حسین می خواند که سارا بسیار خوب است و ماه است .  البته حاجی کارگزار داماد خود مهندس که در قلعه با حسین زندگی می کرد با او پدرش در مورد مریم دختر دیگر مهندس صحبت کرده بود . مریم دختر شهین خانم زن دوم مهندس بود . هر چند قد کوتاه و تپل و صورت گوشتی چاق با لپ های   گوشتالو داشت , اما اخلاقش خوب بود .

 البته ان زمان که حسین با پدرش برای خواستگاری رفته بودند او در خانه نبود ود در شما خراسان تدریس می کرد . ان شب فقط سارا در خانه بود و هنوز بعد از سالها صورت پرمو و سبیلوی او از یاد او نمی رفت . خود حسین متنفر از دختران مذهبی بود و تقریبا هم شکی نداشت که در خانه مهندس چنین دختری پیدا نخواهد شد .

 همان شب به حسین گفته بودند تا سارا عروس نشود از مریم خبری نیست .

 انها دران شب هر چه از مهندس شنیده بودند را با جان و دل پذیرفته بودند شاید هم پولداری باعث می شود که هر چه خرپولها از دروغ و راست بگویند باید پذیرفت .

 مریم هم رشته ای حسین بود و در دانشگاه درس خوانده بود و ان موقع در شهر بجنورد تدریس می کرد .

 پس از صرف میوه و شیرینی مهندس شروع به صحبت کرد . خوب صحبت می کرد . جهان دیده بود وحسابی خم و چم دیگران در دستش بود . همگی ساکت شدند . تا ان شب حسین نمی دانست که پود داری چه معجزه ای است . پول داری باعث پرستش ادمها می شود . بیخود نبود که مردم قلعه حسین حرف مهندس از دهانشان نمی افتاد . چه بتی از مهندس ساخته بودند و یک عمری ان را پرستیده بودند . قبله حاجات ده بود . از زمانی که مهندس به شهر هم امده بود متملق و چاپلوس هم اطرافش زیاد جمع بودند .

 مهندس ارزوی خوشبختی برای عروس و داماد کرد و شروع به تعریف های دروغین از دخترش سارا کرد .

 البته حسین ادمی نبود که ان حرفها ی واهی و دروغ را همان شب بفهمد . تقریبا از 6 سال بعد فهمید . حالا پس از 6 سال می فهمید که به حرفهای یک ادم تریاکی و عرق خور نمی شود دل بست و اعتماد کرد . البته حق هم داشت . دنیا را ندیده بود . ادم منزوی بود . پدرش خیلی به او می گفت که با بقیه رفت و امد کند تا چیزی یاد بگیرد . اما به او خرجش نیم رفت . البته در حرفهای پوچ و مزخرف دوستانش چی می خواست ببیند و یاد بگیرد . مهندس ان شب با حرفهایش خیلی چیز ها گفت . چهار تا دهاتی را خر کرد تا دختر امل و عقده ای خود را به ناف انها ببندد . مهندس زیبا و عوافریبانه حرف می زد و می گفت که دخترش مثل بقیه دخترهای روستا و بساز است . این حرفهای دروغین مهندس برای فرد ظاهربین مثل حسین و پدرش بسیار قابل پذیرش بود . در سالهای اخیر حرفهای مهندس مثل خوره ای به جان حسین افتاده بود .

 


90/2/28
12:0 ص

<!-- /*

اخوان و هدایت 2

 صادق هدایت نیز که تسلط کافی به تاریخ دارد و ادوار مختلف تاریخی را هم در بوف کور خود دارد افرادی را در صفحات تاریخ عزیز دردانه می خواند که از بقیه قلدرتر ,وقیح تر , و کشتار و قتل بیشتری بکنند . در این زمان است که چاپلوسان و ریزه خواران درگاه این امیران ناعادل و قلدر و رجاله های تازه به دوران رسیده قد علم میکنند و جریان وقایع را با منافع شکم و زیر شکم خودشان تطبیق می دهند و اسم خود را مورخ (historian) می گذارند و پرده بر روی جنایات این پادشاهان می کشند .

 از نظر هدایت تنها فایده تاریخ این است که از مطالعه ان بشر از ترقی و اینده خود هم مایوس می شود .

 اخوان ثالث به طرز طنز امیز و نمادین تاریخ را زیر سوال می برد . او می گوید که در رگهایش خون خان و پادشاهی و یا رسولی نیست . زمانی که نیای او جهت نو کردن پوستین خود تلاشی میکند ,طوفانی خشمناک ان را به هم می زند . اما پوستین او پاک است و حتی این پاکی را طوفان تاریخ هم نمی تواند از او بگیرد .

((سالها زین پیش تر در ساحل پر حاصل جیحون

بس پدرم از جان و دل کوشید

 تا مگر این پوستین را نو کند بنیاد

 ناگهان طوفان خشمی باشکوه و سرخگون برخاست

 سالها زین بیشتر من نیز

 خواستم کاین پوستین را نو کنم بنیاد

 با هزاران استین چرکین ,بر کشیدم از جگر فریاد

 این مباد,ان باد.

 ناگهان طوفان بیرحمی سیه برخاست.

 صادق هدایت نتیجه برخورد تمدن ها ی بزرگ را کشت و کشتار بیان میکند و هر ملتی را که زور بیشتری داشته است در طو ل تاریخ به همسایه خود حمله کرده است و هستیش را به باد داده است .

 هدایت وقایع تاریخ را یک فاجعه و یک رمان می داند که هر مورخی بنا به مقتضیات   تاریخی از ان بهره برداری می کند و فقط درس پستی و درندگی و کین توزی به ما می اموزد.

 


90/2/26
11:55 ع

 

    با پریشان سرگذشتی از نیکانم بیالاید

 رعشه می افتادش اندر دست

 در بنان درفشانش کلک شیرین سلک میلرزید

 حبرش اندر محبر پرلیقه چون سنگ سیه می بست.))

 صادق هدایت تکرار علم تاریخ را به این نحو بیان میکند که چون وقاحت ها و پستی های بشر تکرار میشوند این علم دروغین تاریخ هم که با سلیقه قلدران تاریخ نوشته شده است , تکرار میشود . از نظر هدایت , این پستیها و مادرقحبگی های بشر تمامی ندارد و این علم هم تکرار خواهد شد . از نظر هدایت حیوانات تاریخ ندارند زیرا انها قلدر نمی پرستند و به کثافت کاری های خودشان نمی بالند . هدایت صفحات تاریخ را خون نوشته می نامد .

 ازنظر هدایت هر که در گذشته قلدرتر بوده است , گروهی به هم می زده و به خونخواری دست می زده است و نام خود را با زور در تاریخ ثبت میکرده است . اخوان در ادامه شعر میراث پادشاهان و امیران عادلی را مثال می زند که با فریاد رعد اسای خود تاریخ نویسان درباری را مجبور می کردندتا جزییات زندگی انها را در تاریخ  بنویسند تا ماندگار شوند .

 زاییدن یک کره اسب در قصر پادشاه هم مهم بوده است و باید نوشته می شده است .

((زانکه فریاد امیر عادلی چون رعد بر می خاست

 هان کجایی؟ ای عموی مهربان ! بنویس.

 ماه نو را د وش ما با چاکران در نیمه شب دیدیم

 مادیان سرخ یال ما سه کرت تا سحر زایید

 در کدامین عهد بودست اینچنین یا انچنان ,بنویس

         لیک هیچت غم مباد از این)).........................

 

  

 

 

 

 

 


90/2/26
12:0 ص

<!-- /* 

بررسی((البعثه الاسلامیه الی البلاد الفرنجیه))صادق هدایت2

 هدایت در این نوشته ها, دین اسلام را متهم به نابودی ذوق و سلیقه افرلد و تنفر انها به هنر نقاشی و موسیقی می کند . این گروه مبلغ که فرهنگ فرنگی ها از نظرشان رواج بی بندباری و بی دینی است پیشنهاد می کنند که هر چه به انها بیشتر در مورد فشار قبر و دوزخ و مارهای جهنم   توضیح بدهیم انها را محدوتر خواهیم کرد .

   شیخ تمساح بن نسناس در اخر می گوید که برای تشکر و سپاسگذاری از کفار بی دین اروپا و تشویق انها به دین مبین ما, باید برایشان هدایایی مثل مهر , جانماز , تسبیح و خاک تربت امام حسین و حلقه یس ببریم و در اتمام جلسه انها متفق القول هستند که باید در اروپا به شیوه دین نبی اکرم رفتار کنند همچنانکه خود حضرت به تمام ایل و تبار خودش قدر و منزلت بخشید و نوه و نتیجه هایش را قبل از تولد امام کرد و احترام سادات را واجب دانست و گدایی انها را از لزومات دین بر شمرد این اقایان خود را اماده می کنند تا به فرنگ بروند و خرج انها هم از روی موقوفات پیش بینی شده است .

 در قسمت بعد نوشته که به نمایشگاه شرقی مشهور است هدایت رفتار این مسلمانان را در قطار و مواجهه با فرهنگ اروپاییان به تصویر می کشد و انها را افرادی تریاکی و وافوری و بی نظم و انضباط معرفی می کند .

 این مبلغین در مسیر سفر خود به پاریس و برلین تمام قطار را خراب می کنند و در داخل قطار تریاک می کشند که بعدا با جریمه سنگین مواجه می شوند .

    انها در مسافر خانه شهر برلین خرابکاری می کنند . هدایت کار این گروه از مسلمانان را در مواجهه با فرهنگ غنی غرب , و حشی گری و تباهی گری می نامد .

 در حقیقت هدایت که خود اشنایی کامل با فرهنگ غرب و شرق دارد , این نوشته ها را مقابله دو فرهنگ شرق و غرب می داند و دو تمدن را با هم مقایسه می کند . کاری که هدایت در کتاب((توپ مروارید)) به نحو شایسته تمدن اسلام و اندلس   را مورد هجو و نقد قرار می دهد . هدایت رفتار دو گانه این گروه از مسلمانان را ناشی از دین انها و تعالیم مذهبی میداند . از نظر هدایت صادق هدایت دین اسلام برای این دنیا حرفی برای گفتن ندارد و مردم هر جوری که زندگی کردند چه دزد و قاتل و راهزن و قضاو قدری , وافوری, سینه زن , شاخ حسینی و خرافاتی مهم نیست و فقط در ان دنیا مهم است که سید ها منتظر علی هستند تا قلم عفو بر گناهانشان بکشد و انها را از زیر یوغ پستی زندگی نجات بخشد . بقیه هم هر کدام به نحوی که با ساز این دین در دنیا رقصیده اند نصیب خود را خواهند برد .

   هذایت در این نوشته ها دورنگی و ریا و بی انظباطی و دروغ و کلک و عوامفریبی حاکم بر انسانهای اجتماعات مسلمان را به طرز شایسته ای به نقد و هجو می کشد .

 این گروه از مبلغ اسلامی در شهر برلین توسط رییس باغ وحش انجا دعوت می شوند تا در نمایشگاه شرقی این باغ بزرگ میهمان شوند و انها مورد توجه مردم انجا قرار می گیرند .

 


90/2/26
12:0 ص

<!-- /* 

 در قسمت سوم نوشته ها با نام ((نوشگاه میسر)) که کاباره ایست که انها در انجا   کار می کنند . هدایت رفتار بی ثبات   و شخصیت این دستسه از مسلمانان را به باد انتقاد می گیرد . این گروه مبلغ پس از دو سال در اروپا غرق در فراموشی دینی و مذهب خود می شوند و اسم و رسم عوض می کنند و مشروب می نوشند و پشت پا بر تمام تعالیم دین و مذهب خود می زنند .

 انها استفاده از مذهب را فقط جهت مصلحت روزگار و چاپیدن خلق   اظهار می کنند .

 همه این گروه مبلغ مذهبی زن فرنگی می گیرند و با پولی که در انجا از کار در باغ وحش بدست اورده اند و با طمع زیاد ان را پس انداز می کنند به پاریس می روند و در ته دلشان به این فرنگی های احمق می خندند .

   انها در پاریس حق تبلیغ برای دین اسلام را ندارند و گرنه با جریمه سنگین روبرو می شوند .

 این گروه مبلغ دین اسلام تغییر رفتار   خود را این طور بیان می کنند که همه ان کارهای  مذهبی و ظاهرپر ستی شان جنگ زرگری بوده است و هدفشان بالا کشیدن موقوفات بوده است .

 از نظر این گروه مذهب چیزی جز چاپیدن و ادم کشی نیست و بهشت فقط برای یک سری ادم گداو گشنه و شپشو و عرب سوسمار خور خوب است . از نظر این گروه جهنم خوب است زیرا جایگاه   همه خوشگل ها و دختر های رقاص اروپایی است . انها منظور خود را از   نماز خواندن فقط نان خوردن و کاسبی میدانند ولی با تمام این حرفها مردم را ابید خر کرد و بر گرده انها سوار شد .

 انها خدا را شاکرند که زیرک هستند و توانستند گلیم خود را از اب بیرون بکشند و گرنه در صورتی که در فرنگ به تبلیغ اسلام میپرداختند هر کدامشان می بایست توی یک مریض خانه خوابیده باشند و جریمه هم بدهند .

                               

  

 


90/2/26
12:0 ص

<!-- /*

صادق هدایت و اخوان ثالث 1

بررسی توپ مروراید هدایت و شعر میراث اخوان ثالث

هدایت و اخوان ثالث از بی همتا ترین قلم بدستان این مرز و بوم هستند که انتقاد اجتماعی را سرلوحه کار خود دارند و به حقیقت برنده ترین قلم را بر جامعه ایران کشیده اند . از دلایل جاودانه شدن اثار این دو نابغه ایرانی این است که انها اگاهی کامل به اجتماع ایران دارند و دارای ابعاد سیاسی , فرهنگی , اجتماعی و انتقادی هستند .

 اخوان و هدایت ر ا می توان از بزرگترین تاریخ شناسان ادبیات ایران دانست . انها با دید باز   و اگاهی عمیق اجتماعی خود ,ضعف ها و فقر و پریشانی   ایران زمین را به تصویر کشیدند . اخوان در شعر عمیق ((میراث)) تاریخ و نقش انرا در تباهی و فساد و فراموشی و به خاک سپاری نسل های متعدد جوامع را به تصویر می کشد . کاری که هدایت در چندین صفحه از ((توپ مروارید)) گرانبهای خود به تصویر می کشد . اخوان در چند مصراع اول شعر میراث فساد اجتماع ایران را که در ان جایی حتی برای انسان شدن نیست و نفس هم در این جامعه نمی توان کشید را بیان میکند . او شرافت را در ذات مردم اجتماع امری دروغین و بی ثبات می پندارد و ان را نقد می کند .

 اخوان در این شعر به نیاکان پاک خود با دیده دلسوزی می نگرد . و از اینکه در دید تاریخ جایی ندارند اظهار تاسف می کند .

         ((پوستینی کهنه دارم من

یادگاری ژنده پوش از روزگارانی غبار الود

        سالخوردی جاودان مانند

 مانده میراث از نیکانم مرا این روزگار الود

 جز پدرم ایا نیایی می شناسم من

 کز نیکانی سخن گفتم که من گفتم.؟

 نرد ان قومی که ذرات شرف در خانه خونشان کرده جا را بهر هر چیز دگر حتی برای ادمیت تنگ.))

 


90/2/23
12:0 ص

<!-- /* 

نگاهی کوتاه به((البعثه الاسلامیه الی بلاد الافرنجیه)) صادق هدایت

 این نوشته هدایت را که شاید بتوان ان را میزگرد و یا کنفرانس اسلامی نامید  در حقیقت   حلقه ای از   تشکل مسلمین است برا ی جهاد با کفار فرنگی و فرستادن مبلغ اسلامی به اروپا می باشد .این گروه قصد عزیمت به فرنگ را دارند و نیت انان مسلمان کردن فرنگی هاست . انها قصد دارند تا به خطه فرنگ مسافرت کنند و دین مبین اسلام را در انجا گسترش دهند و پشت اسلام و مسلمین را محکم کنند .

   این داستان شباهتی با (( توپ مرواری هدایت)) دارد و ان را می توان تک نوشته ای ازان شاهکار هدایت دانست .

   هدایت تسلط علمی لازم را بر   اسلام و اعراب داشت و در این اثار خود از جمله بوف کور و توپ مروارید, اثار مخرب دین را بر تمدنهای بزرگ به بوته نقد می کشد .

 در این نوشته های اولیه کتاب که با نام کاروان اسلام عازم فرنگ , نمایشگاه شرقی و نوشگاه میسر است , هدایت از یک طنز اجتماعی - سیاسی استفاده می کند و خنده ای که از زهر هم تلخ تر است بر لبان خواننده می نشاند .

 عمق طنز در این اثر باشکوه بسیار عمیق است .این نوشته های پراکنده 35 صفحه اول , نگاه عمیق هدایت را بر فرهنگ غرب و شرق  و اسلام بیان می کند . در تمامی اثار هدایت   عمق تیز بینی   اجتماعی هدایت مشهود است . از هدایت می توان به عنوان یک شرق شناس برجسته (Orientalist)و غرب شناس و مذهب شناس در سطح متعالی نام برد .

 در این میز گرد اسلامی از کشور های مختلف عربی -اسلامی حضور دارند . اقای تاج المتکلمین ریاست جلسه است . اقای عندلیب نایب رییس است و اقای سکان الشریعه مشاور و محاسب و تند نویس جلسه اقای سنت الاقطاب است . مترجم گروه راوی داستان است . در این جلسه اسلامی تبلیغی این افراد عازم به فرنگ می شوند و مقصدشان برلین و پاریس است . هدایت با طنزی بسیار پر محتوا , اعمال و رفت ار مسلمانان و غربیها را   بررسی می نماید . هدایت از مسلمانان به عنوان افرادی هرهری مذهب , بی اعتقاد به خدا و پیغمبر و بهشت و دوزخ یاد می کند . و انها را ظاهر بین , دزد و کلاش و کلاهبردار می خواند . هدایت دین اسلام را به شدت مورد حمله قرار می دهد . و از ان به عنوان وسیله ای   جهت تخریب   فرهنگ و تمدن و نو اوری و هنر دیگر ملل و ملت های اسلامی یاد می کند .

 


90/2/23
12:0 ص

<!-- /*

   این مبلغین نظرات خود را بیان می کنند . اقای سکان الشریعه می گوید که با وجود جایز بودن نوشیدن شراب   و مسکرات , در اروپا ما باید در تبلیغ خود انها را از نوشیدن شراب منع و مردها را مجبور به ختنه کردن نماییم . فرهنگ گرسنگی و روزه داری را به انها بچشانیم تا در روز بلند قیامت این مزه تشنگی زیر زبان انها باشد .

   وی در ادامه می گوید که ما باید به پند و موعظه مردمان ان دیار بپردازیم و از کتاب مقدس خود در سخنرانیها استفاده کنیم . در بخشی از کتاب (( حاجی اقا )) نوشته هد ایت این مباحث بین حاج اقا و اخوند محل   ردو بدل می شود . در این مباحثه تبلیغاتی مسایلی مطرح می شود که حایز اهمیت هستند . این مبلغین مذهبی   معتقدند که باید تمام ساختمانهای چند طبقه  کفار تخریب شود تا چشم محرم به نامحرم نیفتد .

 سینما و تاتر انها و کلیسا و مدرسه انها ویران شود . در دنباله کنفرانس مذهبی   اقای تاج می گوید که باید تربیت شستشوی مردگان و کفن و دفن انها طرح سوگواری و عزاداری تا 40 روز و گرفتن خمس و زکات از انان اجرا شود .

 هر چه می توانیم امامزاده قلابی درست کنیم و مسجد و حسینیه بسازیم تا انها را به یاد خدا و پیغمبر بیندازیم . همه انها را باید مثل خودمان سنگ پرست , امامزاده پرست و مرده پرست کنیم و گر نه مشکل است تا بر گرده انها سوار شویم .

 از نظر این گروه دین اسلام دین فقر ذلت است و برای ان دنیا بیشتر بدرد می خورد تا این دنیا.

 اقای تاج زنهای اروپایی را مورد خطاب قرار می دهد که لخت و عریان در ملا ء عام حاضر می شوند و از نظر او باید انها را چادری کنند تا محدود تر شوند و فقط در خانه به پخت و پز و شستن لباس و زاییدن و رفتن به روضه و گریه برای مردگان اماده شوند .

 از نظر این گروه مبلغ فساد در غرب ناشی از عدم توجه مردان به تعدد زوجات و صیغه و طلاق است . .............. ادامه دارد .

        

 


مشخصات مدیر وبلاگ
 
حسین هوشیار[6]
 

حسین هوشیار ساکن خراسان رضوی و شهر رشتخوار هستم . این وبلاگ را تقدیم تمامی علاقه مندان به صادق هدایت مینمایم . امیدوارم که از مطالب ان لذت ببرید.


لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
خیام و هدایت 2 ، سایه شناسی بوف کور 3 ، هدایت و اخوان 2 ، ادای دین به صادق هدایت 1 ، ادای دین به صادق هدایت 2 ، بررسی (( توپ مرواری هدایت 2)) ، بوف کور (( دژ مستحکم هدایت 2)) ، بوف کور هدایت ((دژ مستحکم هدایت)) 1 ، بوف کورشناسان ، خودکشی مقدس هدایت 1 ، خودکشی مقدس هدایت 2 ، سایه شناسی بوف کور 4 ، سایه شناسی بوف کور 5 ، سایه شناسی ىر بوف کور ، سایه ها در بوف کور 1 ، شعر اخوان ثالث در رثای هدایت 1 ، شعر شاملو در رثای هدایت1 ، صادق هدایت و سپهری 3 ، صادق هدایت و سهراب سپهری ، صادق هدایت و سهراب سپهری2 ، صادق و خیام 3 ، صادق و خیام نیشابوری 1 ، صادق و خیام نیشابوری 2 ، نقد (( توپ مرواری هدایت)) 1 ، نقد (( علویه و پروین هدایت)) 2 ، نقد (( علویه و پروین)) 2 ، نقد ((البعثه الاسلامیه الی البلاد الفرنجیه))2 ، نقد علویه و پروین 3 ، نقد((البعثه الاسلامیه)) هدایت 3 ، نقد((البعثه الاسلامیه...))صادق هدایت 2 ، نقدی بر (( علویه خانم و پروین دختر ساسان )) صادق هدایت 1 ، نقدی بر داستان (( بجه مردم ))ال احمد 4 ، نقدی بر داستان ((بچه مردم ))ال احمد ، نقدی بر داستان ((بچه مردم ))ال احمد3 ، نقدی بر سه تار ال احمد 1 ، نقدی بر مدیر مدرسه ال احمد1 ، نقدی بر کتاب((البعثه السلامیه الی البلاد الفرنجیه)))1 ، نقدی بر(( مدرسه ال احمد)) 2 ، نقدی کوتاه بر (( سه تار ال احمد)) 2 ، نقدی کوتاه بر داستان ((بچه مردم )) ال احمد ، هدایت و اخوان 1 ، خیام و هدایت 3 ، خیام و هدایت,فقه و فقه در اثار انان ، دنباله شعر اخوان ثالث در رثای هدایت 2 ، دنباله شعر شاملو در رثای هدایت 2 ، ر مان دختر مهندس 16 ، رمان (( دختر مهندس)) 15 ، رمان (( دختر مهندس))8 ، رمان ((دختر مهندس ))1 ، رمان ((دختر مهندس ))2 ، رمان ((دختر مهندس ))6 ، رمان ((دختر مهندس)) 10 ، رمان دختر مهندس, 14 ، رمان((دختر مهندس)) 12 ، رمان((دختر مهندس))11 ، رمان((دختر مهندس))13 ، رمان((دختر مهندس))3 ، رمان((دختر مهندس))4 ، رمان((دختر مهندس))5 ، رمان((دختر مهندس))9 ، رمان((دختر مهنس))7 ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ