90/2/16
12:0 ص
<!-- /*
خانم می بینیم و یا کاری که خود هدایت کرد . هدایت به دلیل خام خوار بودن دارای قلبی صاف و اکنده از مهر و محبت و دلسوزی برای اجتماع خود بود . او نمی توانست دردو رنج شخصیتهای داستانی را ببیند و خیلی زود انها را با شراب جاودان مرگ اشتی می داد تا از رنج های دنیا خلاص شوند . داش اکل هم که مظهر جوانمردی معرفی می شود با ضربه قمه ناجوانمردانه کاکا رستم کشته می شود . از دید هدایت مرگ است که در انتهای زندگی ما را به سوی خود می خواند تا ما را از این کرمزار نجات دهد و ما را به ارامش جاویدان برساند . مرگ است که در سایه نشستست و به ما می نگرد و یا گاهی ودکا می نوشد و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می گشت ((سهراب سپهری)).
خیام نیشابوری مرگ را در تمام کره خاکی می بیند و در هر جا از این هیولای زشت و وحشتناک اثری است . بر هر جا که پا نهی مواظب باش که روی سپید رویی و یا مردمک چشم نگاری و چشم و ابروی زیباروییی در زیر پایت است .
(( این کوزه چو من عاشق زاری بودست
در بند سر زلف نگاری بودست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستی است که بر گردن یاری بودست ))
در تمامی نقاط این کره خاکی که ما هر روز قدم بر خاک می گذاریم در گذشته ها انسانهایی زیباروی و جوان میزیسته اند و اکنون اثری از انها نیست . از نظر خیام خاک زیر پا عبرتی است برای متفکران عالم .
هدایت مرگ را ارامش دل خسته دلان می خواند . چیزی که امروزه ما از ان به پوچی گری از هدایت یاد می کنیم در حقیقت بی انصافیست در حق این فیلسوف بزرگ مشرق زمین.
از دید خیام , دنیا محل عبور است و کاروانسرایی است برای امدن و رفتن و ثباتی در ان نیست و هر لحظه باید اماده رحیل بود .
(( این کهنه رباط را که عالم نامست
ارامگه ابلق صبح و شام است
بزمی است که وامانده صد جمشید است
قصریست که تکیه گاه صد بهرام است ))
حسین هوشیار ساکن خراسان رضوی و شهر رشتخوار هستم . این وبلاگ را تقدیم تمامی علاقه مندان به صادق هدایت مینمایم . امیدوارم که از مطالب ان لذت ببرید.